خشت اول دو معمار برای رسیدن به ثریا!


خدا، به نامش

سلام و درود، وقتی با دوستم راجب فکر های خوبش حرف میزدیم این اسم رو بهم معرفی کرد و من هم گفتم چه بهتر که فارسی و عجیب هم هست!‌ من که تا حالا نشنیده بودم. فارسیه اصیله آجر میشه آگور و این واقعا جالبه!

داشت از رویای آموزش جدید و صحیحش می گفت بهم. این که چه کار های خوبی میشه کرد و چه کم و کاستی هایی داخل شیوه آموزش داریم که می تونیم جبرانش کنیم و من هم باهاش موافق بودم. گفت و گویی سرشار از فکر های سازنده که باعث شد فکرمو به خودش مشغول کنه و شب تو رخت خواب تا قبل از بسته شدن چشمام گسترشش بدم.

تو دیدار های بعدیمون بهش گفتم بیا و رایگانش کنیم و هزار و یک دردسر از همینجا شروع شد!

به اسمش فک کرده بودم که مخفف آموزش گروهی و رایگان میشه آگور!

برای عملی کردنش خیلی جاها رفتیم و با خیلی ها صحبت کردیم درسته من همراهیش می کردم ولی تقریبا بیشتر کارا و پیگیری ها با دوستم بود و من فقط خوشحال بودم و شاید هم خوشحالش می کردم!

همون روزای اول بود که براش یه نماد طراحی کردم و رنگ زرد و سیاه رو جفتمون پسندیدیم براش. حتی یک قلم هم ساختم واسش! قلم آگور که نوشته ها و متن های مخصوص رو باهاش می نوشتم. بعد واسه نمادش یک پویانمایی معرفی کوتاه درست کردم و به دوستم هم یاد دادم بره یک دامنه ثبت کنه براش به اسم خودش. بعد از ثبتش یک صفحه فرود هم که خیلی ساده بود و فقط ۲ تا کلید داشت زدم براش.

شاید همین چیزا بود که بهمون دلگرمی میداد و بدون حمایت و کمک بقیه ادامش می دادیم. من هم که از مستقل بودنش لذت می بردم با این که خیلی کند پیش می رفت همه چی ولی بازم ته دل هردومون یک شعله کوچیک روشن بود.

ازون زمان مدت ها گذشته و دامنه منقضی شده ولی کم و بیش یادشو زنده نگه داشتیم و من چنتا مقاله با اون اصول منتشر کردم اما دلیلی برای پیگیری زیاد نبود.

تو این فاصله هم کسب و کار ها و فکر های سازنده زیادی بین من و دوستم گذشته و هنوزم در حال شکل گیریه ولی دیشب به بهونه یادگیری برنامه نویسی و طراحی تارنما واسه فکرای خودش دوباره رسیدیم به این همین اسم و ماجرا دوباره شروع شد. بهش گفتم از طریق آگور واست محتوای آموزشی مجازی تولید می کنم تا توی این دوری و فاصله بتونی کارتو راه بندازی و استقبال کرد.

این شد که دیگه دوباره شروع کردم به باز کردن پوشه آگور!

حالا دوباره آگور راه افتاده ولی هنوزم آهسته و یواش برای خودمون اما همچنان لذت بخش و پر از تجربه های مفید.

این نسخه آزمایشی ۰۰/۰۱ تارنمای آگور هست که هنوز در ابتدای مسیر ایستاده و تقدیمش میکنم به اون دوست، یعنی علی‌رضا!


خشت اول گر نهد معمار کج / تا ثریا می رود دیوار کج



نوشته شده توسط مصطفی در